مقام و قدرت اولیاى حق تعالى
( 1165)بازم و حیران شود در من هما |
|
جغد کبْود تا بداند سرّ ما |
( 1166)شه برای من ز زندان یاد کرد |
|
صد هزاران بسته را آزاد کرد |
( 1167)یک دمم با جغدها دمساز کرد |
|
از دم من جغدها را باز کرد |
( 1168)ای خنک جغدی که در پرواز من |
|
فهم کرد از نیکبختی راز من |
( 1169)در من آویزید تا نازان شوید |
|
گرچه جغدانید شهبازان شوید |
( 1170)آنکه باشد با چنان شاهی حبیب |
|
هر کجا افتد چرا باشد غریب |
( 1171)هر که باشد شاه دردش را دوا |
|
گر چو نی نالد نباشد بی نوا |
( 1172)مالک ملکم نیم من طبلخوار |
|
طبل بازم میزند شه از کنار |
( 1173)طبل باز من ندای ارجعی |
|
حق گواه من به رغم مدعی |
هما: بلندپروازترین پرنده است؛ مثالی از اولیای حق است ،مرغ افسانهاى که گویند بر سر هر کس سایه افکند به پادشاهى مىرسد.
آزاد کردن از زندان: اشاره است به شفاعت رسول خدا (ص) از گناهکاران امّت در قیامت.
خُنُک: خوشا، خُرَّما.
پرواز: کنایه از مرتبه سیر الى اللَّه.
شهباز: باز در خور شاه، و نیز باز بزرگ،همان کسانی هستند که مشیت الهی دل آنها را روشن میکند.
بىنوا: مفلس، بىچیز. و در این بیت مقصود بىبهره ماندن از فیض است.
طبل باز: طبلى که براى پرواز مرغان مىزنند تا بپرند و باز از آنها شکار کنند.
طبل باز تو هر آن جا که به آواز آید نَسرِ طائر کند از قلّه گردون پرواز
(سلمان ساوجى)
طبل بازمن: آن ندایی است که پروردگار، بندگان ره یافتهْ خود را با آن به بهشت خویش میخواند
اِرجعى: برگرفته است از آیه «یا أَیَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ اِرْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً:» اى جان آرام، به سوى پروردگار خود باز گرد، خشنود پسندیده.»[1]
( 1165) من بازم و هماى بلند پرواز در کار من حیران است جغد کى است که از اسرار من با خبر شود؟. ( 1166) شاه براى خاطر من صد هزار زندانى را از بند آزاد نمود. ( 1167) یک دم مرا با جغدها دمساز کرده و از دم من جغدها را بباز تبدیل نمود. ( 1168) خوشا به آن جغدى که در موقع پروازم از خوشبختى بر از من پى ببرد. ( 1169) خود را بمن بیاویزید تا باز شوید و با اینکه جغد هستید بدل به شهباز شوید. ( 1170) کسى که محبوب چنین شاهى باشد بهر جا که بیفتد غریب نیست. ( 1171) کسى که دواى دردش شاه باشد اگر چون نى ناله کند بىنوا نیست. ( 1172) من مالک الملکم نه مفت خوار شاه از دور براى بر گشتن من طبل باز مىزند. ( 1173) [طبل باز طبلى است که در شکار در موقع دور شدن باز مىزنند تا باز شنیده و باز گردد] طبل باز من نداى« اِرْجِعِی» و برغم مدعى خداوند در باره من گواهى داده است.
اولیای حق ، بلندپروازترین پرنده یی هستند، که جغدهای اسیرِ زندگیِ مادی، اسرار آن مرتبه را در نمییابند و حتی همای بلند پرواز هم، حیران به پرواز آنها مینگرد. پروردگار برای آنکه از رنج انبیا و اولیای خود بکاهد، گاه به زندانیان این جهان عنایتی میکند و نور هدایت را در دل آنها میتاباند. برای آنکه نَفَس مردان حق، در ناآگاهان اثر کند، باید مشیت حق موافق آن باشد و این پروردگار است که از دم من، جغدها را باز کرد. مرد حق که مشمول عنایت حق است، در هیچ جایی غریب نیست، بلکه عشق حق، نوای او و سرمایهْ اوست.
باز، به جغدان میگوید: من سلطنت فقر دارم، طمعکار و پرخور نیستم. پروردگار از دور "طبل باز" میزند که مرا به سوی خود بازگرداند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |